خاتمي در ادامه مواضع ضد و نقيض مدعي حمايت از قانون و جمهوري اسلامي و حق حاکميت مردم شد.
به گزارش
سلام لردگان، به نقل از جهان، رئيس شوراي مرکزي مجمع روحانيون در ديدار برخي اعضاي حزب اعتماد ملي گفته است: به دوستاني که در حاکميت هستند، عرض کردهام که ماندن در گذشته خسارتهاي بسيار فراواني دارد. ميتوان گذشته را مطالعه کرد و از آن درس گرفت اما بايد نگاه به آينده داشت. اگر بخواهيم در گذشته بمانيم و به سوي آينده حرکت نکنيم، کشور و نظام بسيار زيان ميکند؛ چنان که ما بعد از سال ۸۸ زيانهاي بسياري را متحمل شديم. از تنشهايي که در جامعه به وجود آمد، محدود و محصور بودن بسياري از ياران انقلاب و نيروهاي ارزنده بود.
وي با بيان اينکه «همه زيان کرديم و زيان کردند» افزود: گفته ميشود که بايد اصلاحات و جريانهاي ديگر را نقد کرد؛ اين حرف درستي است اما آيا فضاي نقد کامل وجود دارد؟ در جايي که جرياني اشتباهاتي هم مرتکب شده اما مظلوم واقع شده است و انواع و اقسام اتهامات بر آن باقي است، آيا وارد شدن در اين ميدان و اينکه خود آنها نيز شروع به خردهگيري و نقد کنند، به نفع فضاي ناسالمي که در جامعه ما وجود دارد، نخواهد بود؟
خاتمي سپس مدعي حمايت از جمهوري اسلامي و راي مردم شد و گفت: امروز گروههايي با نام اسلام، خلافت اسلامي و نظاير آن را مطرح ميکنند؛ در حالي که امام (ره)، جمهوري اسلامي را مطرح کردند؛ جمهوري براي اين زمان و مقتضاي روح تاريخي اين دوران است. بشر شاهد تحولات بسياري بوده است تا به جمهوري رسيده است. ملاک، مردمسالاري و حاکميت مردم بر سرنوشت است. اين اصلي از قانون اساسي است و بسيار اصل گرانبهايي است.
خاتمي گفت: اگر ما به يک اصل برسيم که هر کس که در کشور است و هر کس که قبول دارد و ميپذيرد و متعهد است که در چارچوب قانون اساسي که ميثاق ملي ماست، حرکت کند و راه برود آن خودي است؛ حتي کسي که ممکن است به اين قانون اساسي نقد داشته باشد بسياري از مسائل حل ميشود.
وي ميگويد: بياييم به تفاهم برسيم، اين به نفع همه است. قانون اساسي ظرف يک بار مصرف نيست و حاصل ارجمند انقلاب ما است. بياييم به اين تفاهم برسيم و قانون اساسي را مبناي تعاملات قرار دهيم. نظام هم در چارچوب قانون اساسي کاملا مشخص است.
کيهاندرباره اين سخنان نوشته است، يادآور ميشود خاتمي در ۸ ماهه فتنه مستقيم و غيرمستقيم از رفتارهاي ساختارشکنانه و آشوبافکنانه فتنهگران حمايت ميکرد و حتي خود در برخي دعوتهاي غيرقانوني به تجمع نقشآفرين بود. او البته پس از هزيمت فتنهگران و شکست پروژه سرويسهاي جاسوسي بيگانه، در جلسات درون گروهي به موسوي و کروبي بد و بيراه گفته و آنها را عامل «تندرو» و «ساختارشکن» شناخته شدن اصلاحطلب معرفي کرد و در عين حال بعدها در همان محافل داخلي چندين بار اذعان کرد که باور ندارد تقلب شده است.
در همين زمينه از جمله ايمان ملکا (قائم مقام ستاد دانشجويي در ستاد انتخاباتي موسوي) اسفند ۹۱ ضمن مصاحبه با خبرنامه دانشجويان تصريح کرد «اين را همه ميدانند من بعد از انتخابات با آقاي خاتمي صحبت کردم خاتمي ميگويد من از اول هم قائل به تقلب نبودم». خاتمي اما آن قدر صداقت و شجاعت ندارد که همين موضوع را علني اعلام کند و از ملت ايران و نظام که از همسويي فتنهگران با سرويسهاي جاسوسي بيگانه در آشوب ۸۸ زيان ديدند، عذرخواهي کند.
اما درباره نماندن در گذشته بايد تاکيد کرد فتنهگران براساس يک ادعا که خاتمي آن را دروغ ميداند، مرتکب خيانت و جنايت بيسابقهاي شدند؛ هم به نظام تهمت تقلب و خيانت در راي مردم زدند و هم دشمنان را گستاخ و اميدوار کردند به نحوي که مثلا رابرت گيتس وزير دفاع آمريکا اعلام کرد«ما تصور ميکرديم تحريمها کارايي ندارد اما اکنون با مشاهده اين اختلاف و دو دستگي پديد آمده در خيابان، فکر ميکنيم بايد تحريمها را تشديد کنيم.» بنابراين نميتوان جنايت بزرگ فتنه را که طبق منطق قرآن «اکبر من القتل» و «اشد منالقتل» است فراموش کرد و از مجازات عاملان آن گذشت اميرمؤمنان علي عليهالسلام نيز درباره برخي ادعاها درباره مشمول مرور زمان کردن برخي خيانتهاي گذشته فرمودند «ان الحق القديم لايبطله شئي. حق ديرپا را چيزي (از جمله مرور زمان) باطل نميکند.»
درباره اين گفته که «زيان کردند و زيان کرديم» بايد به همکار فتنهگران يادآور شد زيان شما از جنس خودزني و ورشکستگي به تقصير بود اما زياني که به کشور و مردم وارد کرديد، مستوجب مؤاخذه است و عذرخواهي نسبت به آن حداقل مسئوليت قانوني و شرعي است که البته مجازات شما جاي خود دارد. در مقابل طفره رفتن از عذرخواهي و توبه با ادعاي اينکه فضاي نقد وجود ندارد، حاکي از بيصداقتي و تداوم رويکرد مزورانه است. آقاي خاتمي پيش فتنهگران نقطه ضعف و گيرهايي دارد که جرأت نميکند واقعيتها را بگويد؟!
اما درباره جمهوري اسلامي و راي مردم و قانون اساسي خاتمي و همطيفانش بايد پاسخگو باشند که اگر واقعاً طرفدار جمهوري اسلامي بودند چرا وقتي اوباش آشوبگر در نام جمهوري اسلامي خط کشيدند و عليه ارکان قانون اساسي فحاشي کردند و صراحتاً گفتند «انتخابات بهانه است، اصل نظام نشانه است»، مدعيان دروغين اصلاحطلبي و وفاداري به نظام خفهخون گرفتند و دم برنياوردند؟آيا غير از اين است که با آنها ائتلاف خيانت کرده بودند؟! آيا راي مردم را بايد در خيال و نظريه و ادعا پاس داشت يا در عمل و آن ۲۵ ميليوني که رأيشان زير پاي گردنکشان سياسي و جفاکاران قرار گرفت، مردم و شهروند نبودند؟! آيا طبق همين قانون اساسي روال برگزاري انتخابات شوراي نگهبان نيست؟ آيا جز اين است که به فتنهگران ماموريت داده شده بود زير بار رسيدگي قانوني و تمکين به قانون نروند و آيا به قول آقاي ابطحي ادعاي تقلب، اسم رمز آشوب نبود؟!